محبوب من

محبوب من اگر به اندازه من جنون عشق داشتی



همه چیزت را رها می کردی



و تمام طلا و جواهراتت را می فروختی



و تنها کارت این می شد



که در چشمان من می خوابیدی





نمی خواهم که صاحب عرش دنیا شوم



و آرزو ندارم که قیصر روم باشم



چرا که عرش شعر بزرگتر از همه عرشهاست



تمام آرزوی من این است



که کمی مرا دوست داشتی باشی



تا( با نیروی عشق تو) کمی انسان شوم





دوستت دارم وقتی که گریه می کنی



و چهره ات را دوست دارم وقتی که غمگین است



برخی از زنها چهره شان زیباست



و زیباتر می شود وقتی که گریه می کنند








 وقتی به تو رسیدم



گویا که تازه شروع کرده ام.  
نزارقبانی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد