اِی کـ ــآشــ

اِی کـ ــآشــ ـ... یـآ بـــــوבے

یـآ از اَولـ ــ نَبـــوבے...!!

ایـنــکِـﮧ هَـسـتــ ـ ـیوُ پیــشَم نــیــســـتـے

" בیـوانـِــﮧ اَم میــــکُـنـב......

آغــــــــوشِ "تـــــــــو"

آغــــــــوشِ "تـــــــــو"

آغــــــــوشِ "تـــــــــو"

هیچ بُعـــــــدی ندارد

واردش کــــــــــه شوی ،

زمــــــان بی معنــــــــا میشـود...

بی آنکـه نفـــــس بکشی روحـــــــــــَت تازه می شود.
 

همیشه

همیشه کسی بود که اشکهایم را از گونه هایم پاک میکرد...!

همیشه صدایی بود که مرا آرام میکرد،

همیشه دستهایی بود که دستهای سردم را گرم میکرد

همیشه قلبی بود که مرا امیدوارم میکرد،

همیشه چشمهایی بود که عاشقانه مرا نگاه میکرد

همیشه کسی بود که در کنارم قدم میزد ، همیشه احساسی بود که مرا درک میکرد

حالا من و مانده ام یک دنیای پوچ ، نه صداییست که مرا آرام کند

ونه طبیبیست که مرا درمان کند.

خاطره(7/12/91)

س دیروز تولدم بود....!!!!

ولی من ب مسعود انگار نگفته بودم بعد الهام ابجی مسعود ازم پرسید تبریک گفته؟گفتم ن نمیدونه...گف خودم بش میگم...بعد مسعود بم تبریک گف...خیلیییییییی دوسش دارم..........!!!http://sheklake-2020arosak.blogfa.com/

دیروز اولین کنفرانسو با پاورپوینت تو دانشگا دادم ک استاد گف عالیییییییییییییی بود.....بابا دم خودم گرم..........http://sheklake-2020arosak.blogfa.com/

3/12/91

رابطه من و مسعود داره پیش میره....

با گریه...

خنده....

دعوا....

دوس داشتن....

 

 

۷ اسفند تولدمه.........I Love You

خاطره(9/10/91)

چن روز بود که خوب بودیم میگفتیم...میخندیدم...گرچه کل کل میکردیم اما جزئی بود....تا اون شب...که دوباره مسعود عصبی و ناراحت شد...خیلی...حتی الهامم بهم اس داد گفت شدید عصبی بوده رفته بیرون...کلی حرف زدیم تلی..اسی... خیلی ناراحت بود....کاشکی اون لعنتی هیچوخ نبود...تا مسعود ومن انقد بخاطرش جروبحث کنیم...خدا لعنتش کنه....مسعودبعدش گفت باید امشب ببینمت ب یه بدبختی تونستم برم تو کوچه...حرف زدیم ...دستامو گرفت...بوسم کرد...بوسش کردم...ی ساعتی پیش هم موندیم...دیگه اصن ناراحتیای قبلو فراموش کردیم....و قراره وقتی مسعود دانشگا قبول شد یکی دو ترم خوند نامزد کنیم........

امروز خیلی خوشحال شدم مسعود گفت ب دوتا خواهرزاده هاش از رابطمون گفته...الهامم ک خبر داره... گفت فقط ب ناهید میگم اون دیگه همه کاراو میکنه....

واااااایی خدا ممنونت بخاطر این که مارو بهم رسوندییییییییییی......

دوست دارم مسعود.......

 


                                                   شبش     

وای مسعود چیکار کردی....بدترین شب زندگیم بود دیشب بخدا.......کاشکی نمیومدی....دارم میمیرم از   

ی طرف میگم مسعود ک منوخیلی دوس داره بارها بهم گفته....از ی طرف میگم ن فقط میخاسته باهم

 بازی کنه...تو روخدا ی جوری بگو....ولی وقتی بازم بعد ازون جریان اس دادی گفتی مــــــال خودمــــی

خوشحال شدم اما....مسعود میترسم....بخدا میترسم....دیگه میترسم از ادامه دادن ب هوس کشیدن

...ازین ک همه عشقمون هوس شه.....آه...لعنتی چقد گفتم ب اینجا نکشون...اما تو......دارم حال از

همه ب هم میخوره ازین زندگی...از عشق...خدا..تو ک بنده هاتو دوس داری...پس چرا من این همه آرزوی

مرگ میکنم...ب حرفم گوش نمیدی....خدا تو یکی دیگه پسم نزن...ک غیر تو کسی ندارم....

خدا جونم کمکم کن....تنها امیدم به توئه....اگه تو ب حرفم گوش ندی...قسم خودت تموم میکنم...

این زندگی رو.........

عکس های عاشقانه-عکس های تنهایی-عکس های غم انگیز

مِیـــــترسم

 

عکس های عاشقانه-عکس های تنهایی-عکس های غم انگیز

واقعا میترسم از عاقبت این عشق ک چی میشه....توهی میگی نترس آزی مطمئن باش آخرش مال همیم  اما میترســـــمـــ خیلیــــــــ نکنه نشه...واااای حتی تصورشم....نه ...نه...نمیشه....خیلی میترسم  ازین کارایی ک میکنیم...میفهمی ک...؟! پس خواهشا همه ی سعیتو بکن ...وسط راه جام نذاری ک خودت میدونی نمیتونم....منم همیشه باهاتم...نترس هیچوخ نمیـــــــــرمـــ.....دیشبم بت گفتم ک ازین کارامون میترسم...نکنه همه چیزو خودمون خراب کنیم....پ بیا دیگه نه....بزا همونجور ک گفتیم واس همیشه این عشقمون پاک بمونه...

مـــن دوســتت دارم

مـــــــی گُوینـــد ســـــآده امـــــ

مـــــــی گُوینــــد تو مـــــرا بآ

یــــک جملـــــه

یــــک لبخنــــد

بــــــه بـــــازِی میگیری...

مِِِِــــی گوینــــد....تـــرفنـــدهایـــت...شیطنـــهایــت...

و دروغ هآِیـــــــتـــــــ را نمِی فهــــمــــــم.....

مـــــــی گُوینـــد ســـــآده امـــــ

امـــا تــــو  بــــاور نکــــــــــن....

مــــــن فقط دوسـتَــــت دارمـــــ

هَمیــــن...

و آنهـــا اِِیــــن را نمی فهمنــــــد....!!!!

 

خاطره شب(3/10/91)

تموم کن این بحث لعنتیو...دارم میمیرم...آخه چرا باور نداری....نمیدونم ب کدوم سازت برقصم...کم اوردم

 بخدا...خدا تو لاقل ب دادم برس....این همه عشق...دوس داشتن ک ازش دم میزنی...چرا باهاش این

 همه شک هس آخه...خسته شدم مسعود...ن یه وخ فک نکنی ک از تو خسته شدم ..ن اصن...

اما بخدا دیگه نمیدونم چجوری بهت بفهمونم...لین جور نیس ک فک میکنی...بخدا نیس..

.اشکم درومد..اما بازم فذای سرت...تو میگی آزی هیچوخ گریه نکن طاقت اشکاتو ندارم...اما....بیخیال

 بگذریم...میگذره این روزا....

خاطره(3/10/91)

اه....چرا آخه اینجوری میکنی...؟؟

حالمو به خدا گرفتی...خودت گفتی بیا یاهو چت کنیم...حالا ک اومدم ...چن تا پی ام میدی...میگی

بروبابا...وای مسعود...حالمو بدجور گرفتی...اما صب کن!!! شب که مطمئنم اس میدی...جوابتو نمیدم  تا

 اذیتت کنم...شوخی کردم عزیزم مگه میتونم جواب اس تورو ندم...فدای سرت ....خوش باشی....

بلاخـــــــره مال مـــــن میــــشیِِ

خُتـــــــم بـــه خــــیر میشــــود...

 آخــِــر

טּــگرآنــ  چــــهـِ هـَــسِتــی...؟!

 

ایــن عِشــقِ 

فقط  بــﮧ  تــــو

خـَتـــم میشود....

چِـﮧ بـِפֿــواے  چِـﮧ نَـפֿــواے مآلــ خودَمـے

خدایــــــا

خدایــــــــــــا التمـــــــــــاست مــــــی کنـــــــــم...

 همــــــه دنیــــــــــایـــــــت ارزانــــــــــیِ دیگــــــــــــران ..

 ولــــــــــــــــی انــکـــــــــــه دنـیــــــــــایِ من اســــــــــت..

 مـــــــــــــــــــــالِ دیــگـــــــــــری نبــــــــــاشـد...!!!

http://s3.picofile.com/file/7555158060/34_26.jpg

بدترین خــــآطره(1/10/91)

آره واقعا نوستراداموس درس پیش بینی کرده ۲۱ دسامبر آخر دنیاس....واس من که

 پایـــان دنــــــیا بود....

بخدا دعا میکردم ک تموم شه...این دنیای مزخرف...دل کسی رو که دوسم

داشت...که دوسش داشتم...شکوندم....بدجور داغونش کردم....خدایا منو

ببخش....دیشب وقتی با اون وضع دیدمش دلم داشت میترکید....وقتی گفت میخام

یه جایی برم که نمیدونم کجاس...فقط میخام اینجا نباشم...بغض کردم...وگریمو

نتونستم نگه دارم... گریه کردم....دستام گرفت...برای اولین بار که بهم اصرار کنه

دسامو گرفت...تو بغلش رفتم....نوازشم کرد...بهترین و گرمترین جای دنیا بود

برام...اولین بار بود که پیش اومده بود برام.....اشکامو پاک کرد...خدا من چطور جواب

این خوبی هاشو بدم.....خدا منو ببخش....مسعود منوببخش...هیچوقت تنهام نذار که

 بی تو میمیرم...بخدا میمیرم...میدونم خیلی بد کردم بهت که از اول نگفتم...اما عزیزم

 منو ببخش...خیلی دوســـــــــت دارم مسعود....همون جور که گفتی آزی من بدون تو

 دووم نمیارم....بخدا منم بدون تو نمیتونم....تنهام نـــــــــــــــــذار....هیچوقت تنهام

نــــــــــــــذار مسعود....

یلدا

]

 

چقد دلم میخاست امشب که شب یلداست با تو باشم...

کاشکی این همسایمون الان زایمان نمیکرد که تا نصف شب رفتو آمد نباشه

میتونسم ببینمت...واس چن دقه...ب قول خودت حـــــــــــــــــــیــــــــــف شد....

اما چه ببینمت چ نبینمت دوســـــــــــــــــــــــــــــــت دارم...

ببخش منو

گاهی بدرفتاری میکنم
گاهی دلخورت میکنم
بیخود بهونه میگیرم بیخود ازت دلگیر میشم
گاهی از رو بچگیم چیزی میگم
گاهی دست رو نقطه ضعفت میذارم...
گاهی با بعضی کارام ناراحتت کنم...

گاهی خیلی بد میشم...
امــــــا...
توو جواب بدی هام، تو مهربونی میکنی...
توو جواب سنگدلیم...تو محبت میکنی...
وقتی از رو بچگی چیزی میگم...تو درکم میکنی...
وقتی دلواپستم...آرومم میکنی...
وقتی بهونه گیر میشم...دست توی دستام میذاری...
یا وقتی خیلی دلخورم...سنگ صبوری میکنی...
ازت خجالت میکشم...
از تو که خیلی مهربونی...
از تو که تو تموم لحظه های بی کسیم...کنارمی...
از تو که آرامشمی...
از تو...فرشته ای که...آروم منی...
ازت خجالت میکشم...
خب آخه من...خیلی بدم...
اما تو...
مهربون من...هیچوقت به روم نمیاری...
زخم زبونم نمیزنی...آسون رو دلم پا نمیذاری...
دستام سرده اما...رهاش نمیکنی...
میدونی خیلی بی کسم اما...تنهام نمیذاری...
سر رو شونه هات که میذارم...شونه خالی نمیکنی...
وقتی پر از غصه ام...وقتی پر از گلایه م...
سنگ صبورم میشی...به غصه هام گوش میدی...
وقتی باز خاطره هام...اشک میشه...رو گونه هام...
دستام محکم تو دستات میگیری...
میذاری حس بکنم که دارمت...میذاری حس بکنم که زنده ام...
وقتی نیستی...وقتی دلواپستم...
منو درکم میکنی...
گرچه من خیلی بدم اما تو درکم میکنی...
باز تحمل میکنی...دستامو رها نمیکنی...
ازت خجالت میکشم...
آخه تو فرشته ای...
به خدا فرشته ای...
گاهی با بعضی کارام رو دلت پا میذارم...
گاهی با بعضی کارام، دلخورت میکنم...میدونم اما...
تو همیشه مهربونی...
هیچوقت ازم به دل نمیگیری...
وقتی خیلی دلخوری...فقط سکوت میکنی...
حتی تو دلخوریات...اگه بازم بخوام،سر رو شونه هات بذارم...
ازم کنار نمیکشی...
تو فرشته ای و من خوب میدونم...خیلی بدم...
اگه دلتنگ بشم...اگه دلگیر بشم...
باز ولم نمیکنی...باز با مهربونیات قلبمو آروم میکنی...
زخم قلب سنگمو...تو با مهربونیات نرم میکنی...
منو تسکین میدی...منو عاشق میکنی...
میدونم برام زیادی اما...
نمیدونم واسه چی مال منی...
آخه تو فرشته ای...
اما من یه آدم معمولی...
آخه تو فرشته ای...
اما من...
...
روزای سردی که خیلی بی کسم...
وقتی هیشکی نیست که آرومم کنه...
از خوشی هات میزنی...مرحم زخم من میشی...
روزایی که هیچکسو ندارم...
حاضری بیای کنارم...شریک تنهاییم بشی...
وقتی دلتنگ قدیم...غرق خاطره هام میشم...
وقتی از بی تابیه گذشته هام...همه ی تار و پودم...خیس اشک میشه...
خوب میفهمم که تو دلواپسمی...
وقتی که دیر میکنم...دل نگران من میشی...
اگه یه سالم که سراغتو نگیرم...حتی دلخورم بشی...
باز خودت پیش قدم میشی...خودت سراغمو میگیری...
خیلی من مغرورم...
اما به روم نمیاری...
وقتی با سنگ غرورم...
میزنم به شیشه ی لطیف قلبت...
حتی اگه بشکنه...
هیچی نمیگی...مبادا من دلگیر بشم...
میدونم خیلی بدم اما...
بخدا فرشته ای...
دوستت دارم...
دوستت دارم چون حاضری تموم بی کسیمو تحمل کنی...
چون حاضری تموم دلواپسیمو تحمل کنی...
اگه یه روز...یه جا بری...دیر بکنی...
اگه از رو نادونیم، باهات بد اخلاقی کنم...
منو درکم میکنی...ازم به دل نمیگیری...
میدونم بعضی روزا...
خیلی باهات بد میکنم...
عزیزم عاشقتم...منو رها نمیکنی...
بخدا فرشته ای...
بخدا...
...
ازت خجالت میکشم...
روم نمیشه تو چشمای نازت نگا کنم...
روم نمیشه کنار حس پاک تو قدم بزنم...
آخه تو فرشته ای...
اما من فقط و فقط و فقط...یه آدمم...
یه آدم سرد و تاریک...مثه تک تک آدمای دیگه...
اما فرقم با همه...
فقط یه چیزه...
من یه فرشته دارم...که هیشکی تو دنیا نداره...
یه فرشته که حاضر با سیاهی من بسازه و با نور خودش...
دل سردمو..نرم کنه...
یه فرشته...که فقط مال منه..

دوستت دارم عزیزم...

به سلامتی پاکی

smsiha.net sms be salamati جمله های جدید به سلامتی آبان 91

به سلامتی عشقمون که همیشه پاک میمونه.....

آشناییمون3

دو روز گذشت....شب مسعود اس داد...فقط ی امشب جوابمو بده....

جواب دادم...گفت ک اعصابم خورد بوده با موتور رفتم بیرون...سرعتم زیاد

بوده ...افتاده بود....خلاصه اس دادیم....بعد بازم گفت ک من دوستت دارم...

من خدایش فک میکردم..حسش ی هوسه...چون خودش میگفت ک با

دخترای خیلی زیادی دوس بودم...خیلی گفت ک هوس نیستو ازین حرفا...

 منم حسشو بگی نگی باور

کردم....خلاصه ما دو سه روزی با هم اس بازی کردیم...حرف زدیم...

یهو مسعود واس ی هفته...پیداش نشد...گوشیشم خاموش بود...

هم عصبی بودم ک چرا حرفاشو باور کردم....

هم دلتنگش....

بعد تقریبا ی هفته اس داد..گفت من فک میکردم...تو داری ب زور منو تحمل میکنی...

ادامه نوشته

تولد

نمے בآنـم مـے בآنـے یـآنـﮧ ... ؟!

 لحظـﮧ ے تـولـב مـטּ بــﮧ همــآטּ ثآنیـﮧ اے بـرمـے گـرבב ...

 کــﮧ تـو بـرآے اولیـטּ بـآر بــﮧ مَــטּ گفتـے ...

 בפسـتـت בارمـ

دوست داررررممممم

تحمل کردن قشنگه
اگه قرار باشه یه روزی به تو برسم
انتظار آسونه
اگر قرار باشه دوباره تو رو ببینم
زندگی شیرینه
اگه قرار باشه دستاتو تو دستام بگیرم
مشکلات حل میشه
اگه قرار باشه روزی به پات بمیرم
اشکهام به لبخند تبدیل میشه
و لبخندهام دوباره به اشک
فقط اگه ببینم خیال رفتن داری
اما بدون دوستت دارم
از پشت این همه فاصله
از پشت این همه حرف
دوستت دارم تا بی نهایت عشقم

آشناییمون2

فرداش برای برای این ک من ج بدم هی میگفت بهم جاسویچی!!!منم اصن

 ج ندادم...خلاصه بعدظهر ب الهام گفته ک اره منو آزی بهم اس دادیم

وااااااااااااااااای...............!!!!!

تازه شروع شد....الهام عصبانی شد اصن ج نمیداد هرچی گفتم اشتب فک میکنی

سوتفاهم شده بازم ج نداد...بای کردم با الهام....انقد عصبی بودم از

دس مسعود....الهام واقعا تند رفته بود....تا فرداش خود الی جون اس داد ببخش تند رفتم...

خلاصه اشتی کردم باهاش...چن روز گذشت...باز مسعود اس دادمن ب الی گفتم

اونم ب مسعود  گفته بود ک اس نده...تا این ک فردا شبش الی اس

داد مسعود بابت دیروز معذرت میخاد....

بعد خود مسعود اس داد ک ببخش بای.....بعددوباره اس داد

گفت ی چیز بگم قول میدی ب الی نگی...گفتم باشه....

گفت دوستت دارم/بهت علاقه دارم.....

من از تعجب خندم گرفته بودو...بهشم گفتم خندم گرفته....انگار ناراحت شد از حرفم

بعد چن تا اس دادیم شب بخیر گفتیم...بازم مثلا برا همیشه بای کردیم.......

خاطره1..(29/9/91)

Negin02.jpg

دیشب یکم بینمون دلخوری شده بود..ک آخر سر هردومون سر درد گرفتیم.

..صب ک بیدار شدم...پشیمون بودم ک چرا هی سر مسئله های کوچیک

بحث میکنیم اعصاب هردومون خوردمیشه...غروب مسعود اس داد...بش

گفتم ک یه وب درس کردم میخام از خاطرات عشقمون بنویسم...گفت واقعا

چ جالب....منم انقد ذوق زده و خوشحال شدم ک خوشش اومده از

کارم...بش گفتم فعلا آدرسشو بت نمیدم ...گفت ن بده الان....

ادامه نوشته

وقتی کسی رو دوس داری

وقتی کسی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می‌شود.
وقتی کسی را دوست دارید، در کنار او که هستید، احساس امنیت می‌کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می‌کنید....

ادامه نوشته

محال

محال است دوس داشتن تو...

 

آنچنان که من دوستت دارم...

آشناییمون1

روز قبل عید قربون یکی زنگید ب گوشیم...جواب ندادم....من اصولن ناشناس

 ج نمیدم...خلاصه خیلی زنگید...اس داد ج دادم...وقتی اسممو

گفت...تعجب کردم کیه...هرچی گفتم معرفی کن...ی چیزی تحویلم

 میداد..معرفی نکرد...خیلی بحث و کل کل کردیم...تا این ک شب ج اسشو

 ندادم ...زنگید بازم کل کل کردیم...گفت سو تفاهم شده واس همیشه مثلا

 بای کردیم.....شب عید اس داد ک ببخشینوومن تازه فهمیدم ک کی

هستی...آخه من دوس صمیمیه آبجی مسعود بدوم ۴ سال بود ک دوس

بودیم...الهام از من تو خونش انگار  گفته بود...ک منو مسعود

میشناخت....خب بعد اس دادیم گفمن کنجکاوم ببینمت...منم راستش کنجکا

و بودم...فردا شبش اومد تو کوچمون واس دو سه دقه هم دیگرو

 دیدیم ...بعدش اس دادم ک همو دیدیم پس دیگه کاری نداریم با هم بای

 کنیم.....گف ن تورو خدا فقط امشب ج بده....ج دادم...تقریبا تا صب اس دادیم

 بعد من هم شارژم تموم شده بود...هم خوابم میومد....ج ندادم هرچی اس

 داد زنگید...گف دوست دام و ازین حرفا...بازم ج ندادم....